عشق

عشق زیستن است ، اما برای فنا .

چنگ بي قانون

خدارامحتسب ما را بفریاددف ونی بخش ××××× که سازشرع زین افسانه بی قانون نخواهدشد

۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

بخت بی اقبال من تَرک دیار تُرک کرد :
تا به حال عاشق و معجون تُرک چشمی شده اید ، که فراخی آزادی شما را به تنگ نای اسارت مبدل سازد ، همه ی هستی شما در توبره ای بریزد و آواره دیار غربتتان سازد ........... !!!!
شب و روز در فراق او رنج ودرد آوارگی و غربت را به جان بخرید و شکایت و اندوهی بر دل نبرید ...........
به هر سمت که رو می کنید او را مسخره چشمان خویش ببینید .............. وگرداگرد کعبه وجودی او طواف عشق کنید و احرام از تن بیرون نیاورید تا حج خویش را با قربانی کردن خویش به نزد او به پایان رسانید...........
اگردیده اید که هیچ همدردیم ........... اگر ندیده اید قبله بگردانید ............... که قبیله من بدان سمت احرام نمی بندند ....... برخیزید و با غسل عشق تن را تطهر ............ ونماز به نیاز نه ؟ ........ به تمنا او برای او در جهت او به قصد او بر سجاده معرفت کوتاه کنید .......... که فاصله شما با او هیچ است ............... همان هیج که تصور عقل برآن زین نینداخته است ......... دیگرسیرت را به صورت هر نامحرم آرایش نکنیم .................. و لذت بودن را به عشق شدن خرج نکنیم ............ و شوق وصال را به پای وصل نریزیم .............. و دستان خویش را به بیعت هر بیعت شکنی دراز نکنیم ......... تا فقط او باشیم تافقط او شویم تا فقط ؟؟؟؟؟؟؟

۷ نظر:

sanaz گفت...

کاملا میفهمم چی میگین
و
ممنون که سر زدین.

بهار گفت...

چه اسارت قشنگی...........

maryam گفت...

سلام.ممنون.نظر لطفتون هست.
اگه واقعا اینطور باشه که این آشوب خوبه و من دارم به خودشناسی و پیشرفت میرسم،از این بابت خوشحالم.امیدوارم خدا بهم یک دل قوی بده.
شما چطور؟ شما هم مثل بقیه مردم زند گی رو در ظاهر و عادی می بینید؟ راست می گیدید! شناخت خدا کاری بس دشوار است. من با همین نظر شما موافقم درباره سرنوشت ولی منظور من از بیان اون حرف ، تناقض بین حرفای شریعتی بود!!! من نمیدونم به حد کافی عقلی فیزیک رسیده باشم ولی باید برسم چون من به متافیزیک نیاز دارم تا به فلسفه برسم.خیلی ها تعجب میکنند که من این حرف رو میزنم . چون متافیزیک فرا جسم و عقل هست و فلسفه عقل و منطق .ولی جالبه بدونید که متافیزیک کمک زیادی به فلسفه میکنه(حداقل برای من).مخصوصا درباره.متافیزیک خیلی شیرینه. اگه متافیزیک خونده باشید، مبحث هاله ها،به این نتیجه می رسید که تمام فلاسفه ی جهان باید دارای هاله ای روشن و چاکراهایی با دریچه باز باشند مخصوصا چاکرای چشم سوم که تاثیر زیادی در گسترده کردن عقل و اندیشه داره.
واقعا چه قدر خوب میشه که همه آدما دوجنبه ای فکر کنن. حرف شما کاملا درسته.الان بیشتر مردم تک بعدی فکر میکنن والبته به شخصه بیشتر رو بعد احساسیش رو دیدم. من با بعد عقلی و قلبی پیش میرم ولی زود رنجیم باعث میشه که کمتر از احساسم کمک بگیرم.
نه، اینا وراجی نیست. نمیدونم میدونید یا نه ولی شما با حرفاتون خیلی دارید به من کمک میکنید(هم وجود خودم و هم تحقیقاتم). به همین خاطر اول از دوستم(asiss) که منو با شما آشنا کرد و بعد شما متشکرم.
راستی، دیگه از سوالام فاکتور گرفتم و البته نگفتید که مایل هستید براتون درباره آزادی بگم یا نه؟!بابت نوشتن وبتون ممنون.حرف واسه گفتن زیاده ولی نمیدونم کدومشون رو بگم.به همین خاطر
خداحافظ دوست خوبم
منتظرم...

maryam گفت...

سلام و ممنون از این همه لطفتون.شما خیلی به من لطف دارین.باور کنیدشخص عادی هستم.
میشه برام درباره "چنگ بی قانون" توضیح بدین؟!
سوالی درباره آزادی ندارم و فقط چون شما علاقه مند بودید خواستم براتون بنویسم.
من نمیخوام وبم عاشقونه بشه ولی به خاطر یه نفر باید می نوشتم.دیدین قسمت واماعشق،ali-janچی نوشته بود؟
شما چی میگین؟

maryam گفت...

آقاعلی،اگه یه روزی شد که بتونید،حتما قسمت از صدای سکوت پند گیر رو امتحان کنید.
راستی،چرا همه فکر میکنن حتما عشق باید به جنس مخالف باشه؟!!!
شاید این عشقی که من یا یکی دیگه ازش دم میزنه "خدا" باشه!!!

maryam گفت...

سلام خدمت آقا علی اخوان...
اول از همه میخوام بدونم که شما به آزا دی اعتقاد دارید یا به آزادگی؟
شریعتی میگه آزادی فردی ، عامل مخدر بزرگی ست برای اغفال از آزادی اجتماعی و از خودآگاهی اجتماعی! آزادی فردی یعنی همون آزادگی، از این حرف شریعتی هم نتیجه گرفتم که اون آزادی و آزادگی رو با هم ممکن نمیدونست ولی آزادگی رو قبول داشت(جدا از آزادی).
کسی که آزاد نیست ، اسیره.اسیر هم مظلومه.اگه الآن ما آزاد نیستیم ،پس اسیر دستیم... . آزاد نبودن ما تقصیر خودمونه.گناه مظلوم کمتراز ظالم نیست . اینکه بدونیم آزادی چیه و اونو بشناسیم ، خیلی بهتر از اینه که هیچی نفهمیم حتی درحالی که اونو نداریم . به گفته دکتر، اگه یک زندانی بیرون از اسیریش دلخوشی نداشته باشه ، آزادی واسش بی معنی هست. با ید هم ، معنی آزادی رو فهموند و هم یه دلخوشی ایجاد کرد.شریعتی ، خیلی تلاش کرد تا اینو به مردم بفهمونه ولی حیف که اون موقع غیر خدا ، هیچکی نفهمید ش. وقتی مرد تازه شناختنش . اگه من هیچ دلخوشی و امیدی نداشته باشم ، حتی اگه در هم به روم باز باشه، من حاضر به بیرون اومدن نیستم و اسیری خودمو ترجیح میدم .(میدونم که همه اینارو خودتون هم میدونستید،عذر)
خب، به نظر من عادی بودن به معنای متفاوت نبودن نیست بلکه به معنای داشتن اندیشه ای ساده است. مسلما هیچکی شبیه هم نیست و این مطلب قابل قبول هست. منتهی کسی که عادی هست ، داری یک زندگی بی دغدغه و اندیشه ای ساده درباره زندگی است ولی شبیه به شخص عادی دیگری نیست!!!
اتفاقا اصلا بیان به عجیب بودن شما نکردم بلکه گفتم خوش به حالتون که عاشق اسلام شدید.عاشق محمد و علی و فاطمه و... . چه قدر خوب که دیدگاهتون اسلامی هست و شاید اگه تلاش وافری در این زمینه انجام بدید و دیدگاهتون رو در سطح وسیعی مطرح کنید ، شریعتی2 بشید ولی به خاطر داشته باشید که به گفته گراهام بل در مسیری که قبلا پیموده شده گام برندارید ، چون تنها به همان جایی میرسید که دیگران رسیده اند . پس شاید بتونید اندیشه های تازه ای رو بیان کنید.(موفق باشید)
منتهی من عاشق اسلام نشدم و یا عاشق ائمه. چرا، از عمق دل دوسشون دارم و بهشون اعتقاد دارم و یا کارهای واجب رو انجام میدم ولی من میخوام خودم اسلام رو بشناسم و پیداش کنم نه اینکه تا متولد شدم بهم بگن تو مسلمونی. مثل بقیه چیزا! من درک اسلام رو جدا ا ز درک مابقی مسائل نمیدونم و چه قدر اون موقع لذت بخشه که به حقیقت خودت پی ببری...

atosa گفت...

سلام ممنون که بهم سر میزنید و نظرات زیباتونو میگید..

متنتون و احساستون زیبا بود

فهرست وبلاگ من

کل نماهای صفحه

سوخته دلان

هرچه از دل برآید لاجرم بردل نشیند

ویرایشگر متن

یا با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
اینجا ایران است سرزمین من سرزمین کسانی که ایمانشان و عقیده خویش استوارند،. با پشتیبانی Blogger.

تجارب پیامبری

د ،