در هرصدف درُدانهام هذاجنون العاشقین من بحر عمان ویم من گوهرکان ویم من آیه شأن ویم هذا جنون العاشقین توفیق حق چوگان من ، چرخ فلک میدان من خورشید سرگردان من هذا جنون العاشقین عرش برین سرگشته ام مهرو مه از غم گشته ام روح القدس گم گشته ام هذا جنون العاشقین من سایه نور ازل ایمن زنقصان و خلل در عالم بیت العمل هذا جنون العاشقین من ماه را منشق کنم ، مشتاق را مشتق کنم تا باطلی را حق کنم هذا جنون العاشقین آمد ندا از آسمان کای جسم عالم را چو جان ما را جدا از خود مدان هذا جنون العاشقین من عرش و افلاک ویم ، من گوهرپاک ویم من چست و چاک ویم هذا جنون العاشقین عالم زمن پر من تهی از کثرت از انُبهی گه مبتدی گه منتهی هذا جنون العاشقین دوزخ دم سوزان من فردوس اعلی جان من رضوان یکی مهمان من هذا جنون العاشقین من کفر را ایمان کنم آباد را ویران کنم درویش را سلطان کنم هذا جنون العاشقین آن شمس بگذشت از جهان این شمس آمد ناگهان این عین آن ، آن عین این هذا جنون العاشقین
او عشق من بود دلیل بودنم و علت ماندم و حقیقت رفتنم ،
هر جای تاریخ که حرکت می کردم او را می دیدم ؟ در نگاه ها ، نگاهش را می دیدم . در اشک ها خاطره اش را . انگار تاریخ بود، که برهر قامتی نقشی از خویش از خیال را حک می کرد . و شتابان به آرامی به پیش می رفت ، حقیقتی را در خویش به بند گشیده بود . زیرا او بند های تاریخی خویش را دریده بود . هرگز به قفا نظر نداشت ، جلو را به امتداد افق می نگریست . خط سیرش ، خط حرکتش ، را در تک تک ستارهای شب ،به روشنی روز می توان یافت ؟ غروب را هرگز نظر نداشت ، رو به چشمه خورشید تطهیر کرده . تطیهر نیاز ، مشتاق کمال ، فارغ از بزم فراق به وصال رسیده بود، هرگز به اندیشه تاریخ نظر نکرده بود تاریخ را به نظر خویش اندیشه کرده بود ، رازپرواز را از بال های خویش نیاموخته بود ، بلکه بال ها از او راز پرواز آموخته بودنند. عشق بازارش نبود ، بازار بدنبال عشق او بود ، عالم رانگاه نمی کرد ، عالمی او را نگاه می کردنند . بیمار چشمان کسی نبود ، چشمان بیمار به دنبال او بودنند . کیمیایی خاک نبود ، کمیاب خاک بود . همه ی عبارت ها را می نگاشت ، اما عبارتی نبود . همه ی چیز را می شکافت ، اما تیغ نبود . همه نوشتها را می نگاشت ،اما قلم نبود . همه ی بیماران را دوا می کرد ، اما طبیب نبود . همه ی عشق ها را التیام می بخشید ، اما معشوق نبود . همه ی راه ها را بلد بود ، اما راهبر نبود . نگاه نافذ هر عاشق بود . اما عاشق نبود . کانون عصیان و قیام بود ، اما آرام و ساکت . تاریخ می نگاشت ، اما در تاریخ نبود . همه چیز داشت ، اما مَرد نبود ....................؟؟؟؟؟؟؟
۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه
جسم خاک از عشق بر افلا ک شد ×××××× کوه در رقص آمدچالاک شد
جسم خاکی انسان از معرفت سجود و طواف وجودراهی بسوی کعبه عشق جستجو می کند ، تا هدایت خویش را بدستان الهه ی
عشق قربانی کند ، عشق یعنی همان بتی عاشق کشی که معشوق خویش را برای طواف نمی خواهد ، برای قربانی شدن ، قربانی کردن میخواهد ،.......
معشوق از عاشق طلب خویش را می کند ، نه طلب عاشق را ، رنگ خویش ، بوی خویش ، طعم و مزه خویش ، را در او می بیند.......و هر گز دست از گریبان او بر نخواهد داشت ، تا او را در قربانگاه خویش صادق بیابد ، معصوم و عاشق پس....
، که او را به سوی خویش می خواند ، و خون بها برای عاشق ، خود معشوق است ، معشوق عاشق را ضمانت می کند ، حیات
او را ضمانت می کند ، دوام و بقایی او را ضمانت می کند ، و خون او را خون خویش می داند ، و تنها کسی است که انتقام
عاشق را خواهد گرفت ، این است که عالمی را به بهجت و رقص وا می دارد و مستور ومست خویش می سازد
۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه
بخت بی اقبال من تَرک دیار تُرک کرد :
تا به حال عاشق و معجون تُرک چشمی شده اید ، که فراخی آزادی شما را به تنگ نای اسارت مبدل سازد ، همه ی هستی شما در توبره ای بریزد و آواره دیار غربتتان سازد ........... !!!! شب و روز در فراق او رنج ودرد آوارگی و غربت را به جان بخرید و شکایت و اندوهی بر دل نبرید ........... به هر سمت که رو می کنید او را مسخره چشمان خویش ببینید .............. وگرداگرد کعبه وجودی او طواف عشق کنید و احرام از تن بیرون نیاورید تا حج خویش را با قربانی کردن خویش به نزد او به پایان رسانید........... اگردیده اید که هیچ همدردیم ........... اگر ندیده اید قبله بگردانید ............... که قبیله من بدان سمت احرام نمی بندند ....... برخیزید و با غسل عشق تن را تطهر ............ ونماز به نیاز نه ؟ ........ به تمنا او برای او در جهت او به قصد او بر سجاده معرفت کوتاه کنید .......... که فاصله شما با او هیچ است ............... همان هیج که تصور عقل برآن زین نینداخته است ......... دیگرسیرت را به صورت هر نامحرم آرایش نکنیم .................. و لذت بودن را به عشق شدن خرج نکنیم ............ و شوق وصال را به پای وصل نریزیم .............. و دستان خویش را به بیعت هر بیعت شکنی دراز نکنیم ......... تا فقط او باشیم تافقط او شویم تا فقط ؟؟؟؟؟؟؟
این شکست چنگ دلتنگ محال اندیشه نغمه پرداز حریم خلوت پندار چه حکایت ها که دارد روز شب با خویش ........... یک وقت خود را وارسی می کنی ........ درون جیبهایت را می کاوی .......... درون مغرت را دوسه بار زیر ورو می کنی .....چیزی جز توهم جز خیال جز تیرگی جزتباهی ..... نمی بینی ؟ همه اش خیال و خیال و خیال !!! تاکی این همه تباهی در وجودتت حقیرانه کنار هم نشته اند ......... و تورا و همه ی حقیقت تورا سخت زیر وزبر می کنند ....... تا تورا از بودنت دور و دورتر کنند ..... شب هرگز خلوت خویش را به روی هر نامحرمی نخواهد گشود............ اما درون تاریک من مامن امنی ست برای هر نامحرمی ........ که واردش بشنود و آن ویرانه را ویرانتر سازند و بروند.........لیاقت ویرانه به آزادبودن اوست از قید امارت از قید معمار ازقید ساختن و ازقید روشنایی .......؟؟؟؟؟؟؟؟ به ویرانه وجود من خوش بیا که آمدنت مراویرانتر خواهد کرد .
گفتن یا نگفتن هر دو ماشه را می چکانند
-
بعضی وقتا میگی ای کاش فلان چیز را نگفته بودم و خب اصلا مهم نیست اون حرف خوب
یا بد بود در هر صورت بعد گفتنش یک مسوولیت و فشار روت ایجاد میشد .... و فقط
همین...
مناسب ترین برنامه غذایی برای قناری
-
قناری پرنده ای ریزجثه و زیبا می باشد که در واقع برای اولین بار در جزایر
قنایی کشف شد. این پرندگان به طور عمومی در طبیعت در حدود 10 الی 15 سال عمر
می کنند. ...
کتاب صوتی قله ها و دره ها
-
گوینده: فریاد موسویان ناشر صوتی: آوانامه ناشر متنی: نشر البرز مدت زمان: 02
ساعت و 39 دقیقه «اسپنسر جانسون» در کتاب «قلهها و درهها» با روایت زندگی
مردی سا...
ماه گردمون مبارررک
-
. سلام خوبی؟ 26امین ماه گردمون مبااااارک دلم برای اینجا تنگ شده بودا
امیدوارم به همه ی ارزوها و خواسته های خوشگلت برسی راااستی 45روز مونده به
متولد شدنت تو...
جدیدترین و ساده ترین اپلیکیشن آموزش انگلیسی
-
قابلیتهای اپلیکیشن جامع آموزش زبان دلفین (مخصوص اندروید ) ✓ شامل زبانهای
مختلف از جمله : انگلیسی ، آلمانی، فرانسوی (در حال تکمیل) ✓ امکان دانلود،
نصب و است...
نشانه های مردان با وفا را بشناسیم
-
نشانه های مردان با وفا را بشناسیم مردان با وفا که این روزها کمیاب شده اند
چه نشانه هایی دارند؟خانم ها این مطلب را بخوانید و در شناخت مردان تامل
بیشتری به ...
-
قاصدک ! هان! چه خبر آوردی ؟ از کجا وز که خبر آوردی ؟ خوش خبر باشی ، اما
،اما گرد بام و در من بی ثمر می گردی انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری نه ز
دیار و دیا...
با تو بودن
-
همه ی درختان حلقه های دار منند تو برایم آنها را کاشتی آب دادی ، و از خورشید
وجودم ...... قطرات اشکم ، سیل تهمت هایم .... در این جهنم سبز .. با خاطراتم
.......
-
طنز آدما کلا سه دستن : یا منو دوس دارن یا دوس دارن منو دوس داشته باشن یا
اصن آدم نیستن یه همچین آدم احترام گذار به سلایق مختلفی هستم ! . . . ه روزی
دست این...
-
سلام... بالاخره همه چی تموم شد... کنکورم دادیم و اینم از سرمون گذشت...
حالاخدابخیر کنه ۱۲مرداد رو که نتایج رو میگن... خداجون،توکل به خود توانات...
سلامیییی...
بازگشت دوباره
-
سلامی چو بوی خوش آشنایی.. مدت زیادی هست که از این وبلاگ دور بودم...بارها به
خودم و به بعضی از دوستان قول دادم که باز از نو شروع میکنم و نکردم....هر چند
که ...
شریعتی - روحانیت ( دکتر شریعتی )
-
در بخشی از سخنرانی قاسطین مارقین و ناکثین دکتر شریعتی به تبیین رابطه و نظر
خود در مورد روحانیت می پردازد. دانلود شریعتی و روحانیت 1 >>> دانلود شریعتی
و روح...
-
تا ابد معتکف کوی حسینیم ...... بسته دل بر خم ابروی حسینیم ....... در پی
جلوه ی دنیا دل ما نرود ..... عاشق طلعت دل جوی حسینیم ..... گل رخان را به
حریم دل ما...
دستبند چرم با نگین چشم درخشان
-
*دستبند چرم با نگین چشم درخشان*
*با طراحی منحصر به فرد خود چشم هر بیننده را جذب خود می کند *
* ساخته شده از چرم مدل ایستا و نشکن و ظرافت بسیار زیبا*
من...
بمناسبت وفات مرحوم علی شریعتی
-
دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا، دلم تنگ شدهها را، عاشقتمها
را… این جملهها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی! باید آدمش پیدا شود!
باید هم...
-
دیروز من و دوستان علاقه مند به کتاب رفتیم نمایشگاه کتاب و بسی لذت بردیم از
دیدن اون همه کتاب خوندنی کنار هم! ولی به علت ۸ ساعت راه رفتن و گز کردن
نمایشگاه ...
هیچ لبخندی مطلق نیست
-
ازهمه دوستان ممنون که به وبلاگم سرزدین.متاسفانه این مدت نتونستم آپ
کنم.ودرضمن هنوزمشکل نظرگذاشتن حل نشده!!به وبلاگ همه دوستان اومدم اما
نظردادنم انگاربایدب...
آخرین کلام ...
-
ميخواهم آب شوم در گستره افق آنجا كه دريا به آخر مي رسد و آسمان آغاز مي شود
ميخواهم با هر آنچه مرا در بر گرفته يكي شوم حس مي كنم و ميدانم دست مي سايم و
مي ت...
باز هم ازدواج
-
به نظر شما يه پسر ۲۵ ساله مي تونه مسئوليت يه پروژه نسبتا بزرگ رو بر عهده
بگيره؟ و البته اون رو با دقت و رعايت تموم اصول حرفه اي مديريت كنه و
اشتباهي نكنه ...
ما آزموده ایم در این شهر.............
-
راستش دیگه علاقه ای به وبلاگ نویسی ندارم.این مدت که تعطیلات نوروز بود در
واقع فرصت خوبی بود برای ترک کردن! دلیل که زیاد داره این بی علاقگی اما من
الان دلم ...
Question
-
Question : What is your opinion about the lack of food in the rest of the
world?? African answer : What food mean ? European answer : What is the
meaning o...